قند و عسل

زردی

1390/3/29 1:13
نویسنده : مامان جون
772 بازدید
اشتراک گذاری

قربونه پسرم برم الهی توی 27 روزگیش مجبور شدیم عزیزم را ببریم بیمارستان بستریش کنیم از بعد از ظهر 5 شنبه که رفتیم جمعه عصرم برگشتیم شکلات مامان اصلا جا نگرغت تو دستگاه با یه دختره میرفتن تو اتاق اون تا فرداش با کاردک جمعش می کردن وروجک ما 5 دقیقه می موند گریه می کرد برش می گردوندن

اولش بزور التماس کردم گذاشتن برم تو اما دیگه نذاشتن برم باهاش ازم میگرفتنش تمام شب پشت در گریه می کردم یه پرستاره باهام دعوا کرد که چرا پشت در ایستادی منم با بابایی رفتیم تو اتاق شیر دهی شب یهو نگهبان اومد محمد را بلند کرد برد بیچاره 3 شب رفت تو ماشین خوابید فردا صبح فهمیدیم یکی رفته بود راپرتش داده بود

زردی شکلات روی 13 بود فردا رسید روی 8 که اوردیمش خونه دیگه یواش یواش بهتر شد

خودم هم یه اشتباه بزرگی کردم روز های قبل برای اینکه شیرم بیشتر بشه عرق شوید می خوردم که معلوم شد خیلی گرم بوده همین باعث شده بود فکر کنم زردیش زیاد بشه

 

اینم عکس عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ایلیا
29 خرداد 90 2:58
آخی دقیقا می تونم بفهمم چی کشیدی.آخه ایلیای منم بستری شد با بیلی روبین 17.روزای سختی بود.منم خیلی گریه می کردم.بیا خدا را شکر کنیم که کو چولوهای نازمون خوب شدن.نی نی نازی داری.صورتش خیلی تیز و باهوش می زنه.خدا حفظش کنه.موفق باشی عزیزم.برای شیرت قرص متوکلوپیرامید و استرس فرمولای آهن دار بخور برای من معجزه کرد.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قند و عسل می باشد